به گزارش مشرق، محمد مقدم داور فوتبال ایران اظهار داشت: 8 ماه پیش در مسابقه فوتبال توابع تهران که بین دو تیم نیکان قرچک و دهداری حسنآباد در ورامین برگزار شد من از سوی سرپرست تیم نیکان مورد ضرب و شتم قرار گرفتم که پس از این اتفاق به صورت حقیقی از آقای س.ط به دادگاه شکایت کردم و پس از 8 ماه پیگیری در دادگاه در نهایت حکمی که صادر شد باعث حیرت من است.
وی ادامه داد: ضارب به پرداخت 124 هزار تومان جریمه به خاطر ضرب و شتم من محکوم شده و همچنین 100 هزار تومان هم بابت فحاشی باید به حساب دولت واریز کند. من نیاز مالی نداشتم که این پرونده را پیگیری کردم بلکه میخواستم از اعتبار حرفهایمان دفاع کنیم. بارها داورانی بودند که در فوتبال ما مورد ضرب و شتم قرار گرفتند که به هر دلیل این مسئله را پیگیری نکردند اما من این ماجرا را تا به انتها پیگیری کردم و بارها به دادگاه ورامین مراجعه کردم تا در نهایت این حکم صادر شد. حکمی که خیلی نمیتواند بازدارنده باشد و شاید پس از این هم شاهد هجمه بیشتر به داوری باشیم. من مشکل مالی ندارم البته از طبقه مرفه نیستم اما دستم به دهانم میرسد.
این داور فوتبال تصریح کرد: امیدوارم بیش از گذشته حرمت داوران که با سختیهای فراوان قضاوت میکنند حفظ شود. من این شعر را میخوانم که وصف حال ما داوران است.
ما شقایقهای باران خوردهایم
سیلی ناحق فراوان خوردهایم
ساقه احساسمان خشکیده است
زخمها از تیغ و طوفان خوردهایم.
تا چه بود تاکنون تقصیرمان
تا چه باشد بعد از این تقدیرمان
وی ادامه داد: ضارب به پرداخت 124 هزار تومان جریمه به خاطر ضرب و شتم من محکوم شده و همچنین 100 هزار تومان هم بابت فحاشی باید به حساب دولت واریز کند. من نیاز مالی نداشتم که این پرونده را پیگیری کردم بلکه میخواستم از اعتبار حرفهایمان دفاع کنیم. بارها داورانی بودند که در فوتبال ما مورد ضرب و شتم قرار گرفتند که به هر دلیل این مسئله را پیگیری نکردند اما من این ماجرا را تا به انتها پیگیری کردم و بارها به دادگاه ورامین مراجعه کردم تا در نهایت این حکم صادر شد. حکمی که خیلی نمیتواند بازدارنده باشد و شاید پس از این هم شاهد هجمه بیشتر به داوری باشیم. من مشکل مالی ندارم البته از طبقه مرفه نیستم اما دستم به دهانم میرسد.
این داور فوتبال تصریح کرد: امیدوارم بیش از گذشته حرمت داوران که با سختیهای فراوان قضاوت میکنند حفظ شود. من این شعر را میخوانم که وصف حال ما داوران است.
ما شقایقهای باران خوردهایم
سیلی ناحق فراوان خوردهایم
ساقه احساسمان خشکیده است
زخمها از تیغ و طوفان خوردهایم.
تا چه بود تاکنون تقصیرمان
تا چه باشد بعد از این تقدیرمان